Offline hay bahal1

زمانی که گلدان شکست............ پدر گفت:حیف بود مادر گفت:عمرش کوتاه بود برادر گفت:زیبا بود خواهرم گفت:مال من بود ولی زمانی که قلب من شکست هیچ کس حتی آخ هم نگفت

عشق ایستادن زیر باران و خیس شدن با هم نیست عشق ان است که یکی برای دیگری چتری شود و او هیچ وقت نداند که چرا خیس نشد

گفتم دوستت دارم گفتی خوب که چی ! گفتم عاشقتم گفتی آدم زیاده ! گفتم معتاد نگاهتم گفتی نگات خماره ! گفتم دارم از عشقت میمیرم گفتی یکی از مزاحم هام کم میشه ! بعد از اون روز با خودم عهد کردم که دیگه عاشق نشم . دیگه چشمهای کسی رو نگاه نکنم . دیگه باور نکنم . . . . به خودم گفتم تو میتونی عاشق خیلی چیزا باشی : عاشق نوشتن , عاشق خوندن , عاشق شعر , عاشق مرغای عشقم که کنارم نشستن و دارن نگام میکنن , عاشق طبیعت , گل و حتی خار و بیشتر از همه خدا ولی دیگه عشق....نه ! !

بچه ها شوخی شوخی به گنجشکها سنگ می زنند... و گنجشکها جدی جدی می میرند... آدمها شوخی شوخی زخم می زنند... و قلبها جدی جدی می شکنند... و تو شوخی شوخی لبخند می زنی... و من جدی جدی عاشق میشم

دستهایم را بر کمرت حلقه می زنم لبهایم رابرلبهایت میگزارم و‌‌‌عصاره وجودت را میمکم و با تمام وجود فریاد می زنم دوستت دارم ای نوشابه

به او گفتم مرا دوست داری گفت بله گفتم مثلا چقدر گفت به اندازه ستاره های آسمان به آسمان نگاه کردم آسمان ابری بود

برای پخته شدن کافیست که هنگام عصبانیت از کوره در نروید.

یک ساعت یعنی 60 دقیقه و یک دقیقه یعنی 60 ثانیه اما هیچ کس به من نگفت 1 ثانیه بدون تو یعنی 60 سال.