بیا تا سری در سر خم کنیم
من و تو . تو و من همه گم کنیم
بیایید تا جمله مستان شویم
ز مجموع هستی پریشان شویم
چو مستان به هم مهربانی کنیم
دمی بی ریا زندگانی کنیم
بگردیم به یک دم چو باران به هم
که اینک فتادیم یاران به هم
جهان منزل راحت اندیش نیست
ازل تا ابد یک نفس بیش نیست
فلک بین چه با جان ما می کند
چه ها کرده است و چه ها می کند