افق 2

خوشبختی در انتظار آدم های دل خوشه

افق 2

خوشبختی در انتظار آدم های دل خوشه

رابطه دوستی متولدین سال سگ با سال های...


موش نه، اهداف موش برای سگ بی ارزش است.
گاو تصور رابطه دوستانه بین این دو مشکل است.
ببر دوستی محکم تر از این غیر ممکن است.
گربه بله، دست کم گربه از روی ترحم حرف های سگ را گوش خواهد داد، حتی اگر کاری از دستش ساخته نباشد.
اژدها نه، سگ کاملا واقع بین است و اژدها را مایوس می کند.
مار مشکل است. بهتر است دوستی خود را در حد یک ارتباط اجتماعی حفظ کنند.
اسب آنها درباره سیاست بحث خواهند کرد؛ البته اگر باهم موافق و متحد باشند! چرا که نه؟
بز غیر ممکن است. این دو به سختی با هم کنار می آیند.
میمون شاید... کسی چه می داند، اما میمون کسی نیست که به سادگی کسی را تحسین کند.
خروس بین این دو همیشه فاصله هست؛ یک نرده، یک دیوار، یک جوی یا یک دنیا!
سگ دو دوست خوب. اما دوستی این دو را نمی توان زنده و شادی بخش دانست.
خوک این دو بسیار به یک دیگر وفادارند. خوک با کمک خود به سگ او را از نگرانی می رهاند.

رابطه عاطفی ( مرد ) متولدین سال سگ

موش چرا که نه؟ موش می تواند کمی عقلانیت و واقع گرایی به دنیای خیالی و آرمان گرایانه سگ ارزانی دارد.
گاو مشکل است؛ اما غیر ممکن نیست؛ البته تا زمانی که خانم گاون فقط خانه داری کند.
ببر بله، اگر چه این رابطه کمی احمقانه و عجیب به نظر می رسد؛ اما واقعیت این است که هر دوی آنها تا حدودی در تخیلات خود زندگی می کنند.
گربه بله ، اگر چه دیوانگی است. خانم گربه، خانه ای آرام و خیر خواهی را برای سگ به ارمغان خواهد آورد.
اژدها نه، سگ کورکورانه کسی را تحسین نمی کند؛ چرا که کارهای مهمتری دارد.
مار امکان پذیر است؛ مشروط به آن که خانم مار زیاد به سگ پیله نکند!
اسب بله، چون سگ زندگی اش را وقف کارهای بزرگ و اسب خود را وقف او می کند؛ بنابراین هر دو شاد و خوشحال خواهند بود.
بز نه، باید دید کدام یک از آنها زودتر به بیماری اعصاب دچار می شود.
میمون شاید امکان پذیر باشد، اما امیدی به دوام آن نیست؛ زیرا هر دوی آنها بدبین و بیش از حد واقع بین هستند.
خروس اگر چاره ای جز آن نباشد، می توان چنین رابطه ای را ایجاد کرد. اگر به خانم خروس اجازه داده شود مهمانی های مورد علاقه خود را برگزار کند، مشکلی پیش نخواهد آمد.
سگ بله، اما نسبت به هم سرد هستند و درگیر مشکلات مالی خواهند شد.
خوک خوب است. خوک عاشق زندگی است و همین ریاضت طلبی سگ را تعدیل می کند. آنها هر دو سخاوتمندند و خوک غالبا ثروتمند است.

رابطه عاطفی ( زن ) متولدین سال سگ

موش رابطه جالبی است. اگر آقای موش کمتر در خانه بماند، کارها به خوبی پیش می رود، در غیر این صورت، خانم سگ مرتب به او غر می زند.
گاو مشکلاتی وجود دارد. سگ شورشی و گاو ارتجاعی است. این دو دارای دو نگرش کاملا متفاوت هستند.
ببر ممکن است رابطه خوبی باشد. آنها اهداف مشترکی دارند و در یک جبهه می جنگند؛ اما ممکن است در این میان عشق را فراموش کنند.
گربه تا زمانی که بتوانند آرامش خود را حفظ کنند؛ مشکلی پیش نخواهد آمد؛ اما اگر سگ تنها به فکر هدفش باشد، زندگی برای گربه عذاب آور خواهد شد.
اژدها سگ واقع بین خصلت های واقعی اژدهای مغرور را می بیند و او را دچار یاس می کند؛ بنابراین هیچ یک در زندگی خوشبخت نخواهند شد.
مار مار آنچه را که بخواهد، انجام می دهد و حتی اگر سگ اسیر او شود، واکنشی از خود نشان نمی دهد.
اسب بله، چرا که نه؟ سگ ـ که نگران اهدافش است ـ خود را با میل و رغبت در اختیار اسب قرار می دهد و حسود هم نیست.
بز نه، این دیگر زیاده روی است! هر دو به شدت بدبین هستند و زندگی غم انگیزی خواهند داشت.
میمون توصیه نمی شود. سگ موجدی آرمانگراست و از بودن در کنار میمون رنج خواهد برد.
خروس نه، سگ از مسخره بازی های آزار دهنده خوشش نمی آید و بدبینی او از حد خواهد گذشت.
سگ بله، اما نسبت به هم سرد هستند و درگیر مشکلات مالی خواهند شد.
خوک عالی است. عشق این دو متکی بر تفاهم، درک و احترام متقابل است.

کارایی مغز را بالا ببرید

از آنجا که تقریباً %80 از بافت مغزی از آب تشکیل شده است، ضروری است که آب کافی به آن برسانید. آزمایشات بالینی نشان داده است که کمبود آب کارایی حافظه کوتاه مدت را پایین می آورد و به قدرت تمرکز آسیب می رساند.
منطق پشت این مسئله کاملاً واضح است: اگر آن ماده را از مغزتان کم کنید، گرفتار مشکلات عملکردی می شوید. این مثل راندن ماشین بدون بنزین است.
در مغز، آب مایعاتی را که پروتئین و آنزیم ها را حمل می کنند را رقیق می کند، و به رساندن این مواد به مقصد کمک می کند. وقتی آب بدن کم می شود، این مایعات برای رساندن بار خود کندتر می شوند و عملکرد مغز نیز آسیب می بیند.
همچنین آب باعث از بین بردن رادیکال های آزاد که باعث خرابی سلول ها در مغز میشود را از بین می برد.
2. از بسیاری از بیماری های خطرناک جلوگیری می کند
ورم مفاصل، سرطان و بیماری های قلبی، بیماری هایی خطرناک و جدی هستند که میلیون ها نفر را گرفتار می کنند، اما شما می توانید با خوردن آب از ابتلا به این بیماری ها پیشگیری کنید.
آب یکی از مهمترین عناصر در غضروف و نرمه استخوان و مایع زلالی، مایعی که در اطراف مفاصل وجود دارد که باعث چرب کردن محیط می شود، است. وقتی میزان کافی از آب در این ناحیه وجود داشته باشد، اصطکاک کمتری دراطراف مفاصل به وجود می آید و احتمال ابتلا به ورم مفاصل نیز کمتر می شود.
همچنین وقتی میزان کافی آب در سیستم ما باشد، گرچه باعث می شود مجبور شویم تند تند به دستشویی برویم، اما بدن از سموم پاک می شود. اگر این سموم کمتر در بدن ما باقی بمانند، احتمال ابتلا به سرطان نیز کاهش می یابد.
ادامه مطلب ...

جدیدترین method های دختربازی (یه دختر بازی آماتور)

ببینید عزیزان من ، قبل از اینکه کسی بخواد با دخترها ارتباط دوستی برقرار کنه یه سری مقدمات لازمه که من هر کدوم را یه کم توضیح می دم:
۱- من کاری ندارم که شما کجا می خواین مخ بزنین . ولی یه چیز خیلی مهمی در تمام وضعیت ها وجود داره . اونم اینه که اول از همه آدم بتونه با یه دختر حرف بزنه . ببینید اگه خجالت می کشین یا به هر دلیلی نمیتونید با یه دختر حرف بزنین . باید دور دوست دختر یا همون gf داشتن رو خط بکشین . حالا میخوای خدای face باش یا میخوای آخر بچه مایه دار ! وقتی نمیتونی با یه دختر حرف بزنی غلط میکنی دنبال دوست دختر میگردی ( با عرض معذرت ) . بعد در میای میگی چرا کسی با من دوست نمیشه ؟ یادمه یکی دو ماه پیش یه بنده خدایی بود که وضع مالی نسبتا خوبی داشت ، ماشینم زیر پاش بود ، قیافش هم بدک نبود . از یه دختره خوشش اومد و تصمیم گرفت که باهاش دوست بشه اما این پسر حتی جور بزه ی حرف زدن بادخترها رو هم نداشت بس که خجالتی بود . همش آویزون من و رفیقم میشد که تو رو خدا برین با فلانی حرف بزنین و راضیش کنین که با من دوست بشه . راستش دوستم دلش سوخت و قصد کرد که بره و کار این پسره رو راه بندازه . اما من اونو از این کار منصرفش کردم ( شما که غریبه نیستید هم زیاد از این پسره خوشم نمیومد ( oh sh*t ) و هم پیش خودم گفتم این پسره که حتی نمیتونه با طرفش حرف بزنه غلط میکنه که هوس دوست دختر داشتن به سرش میزنه . اما دلیل دوم مهمتر بود ) . انقدر من و دوستم امتناع کردیم تا دختره رفت و با یکی دیگه دوست شد . چه حالی داد !!!!!
پس یکی از نکات مهم در این راه پر پیچ و خم !!!! اینه که آدم بتونه بدون خجالت کشیدن و ... با یه دختر حرف بزنه .
۲- حالا فرض کنیم کسی جر بزه 2 کلام حرف زدن با یه دختر رو داشت . اما این فقط کافی نیست . هما نطور که در یکی دیگر از مطالب اشاره کردم آدم موقع پیشنهاد دادن به یه دختر نباید دست و پاش بلرزه و تته پته کنه . در واقع این عمل دو تا چیز رو واسه یه دختر تو ذهنش روشن میکنه : اول اعتماد به نفس پایین شما و دوم اینکه شما دختر ندیده هستید . ( اگه نمیتونی غیر مستقیم پیشنهاد بده )
بعدشم یه چیز دیگه فکر نکنید که دست رو هر کس بذارین باید با شما دوست بشه . نه عزیزم ! خیلی دلایل ممکنه وجود داشته باشه که یه دختر تمایلی به دوست شدن با شما نداشته باشه . یکی این که باهات حال نکرده ( حالا یا از تریپ و قیافت خوشش نیومده یا با اخلاقت حال نکرده ) . یکی دیگه اینکه شاید طرف نامزد داره یا دوست پسر داره و حاضر نیست با چند نفر بگرده . مورد دیگه اینه که شاید طرف اصلا با پسرا فاز نمیده . دیوونه ( بازم معذرت ) وقتی میری دنبال یکی که باباش خادم مسجده و خودشم تا حالا هیچ جایی بجز بسیج خواهران تنهایی نرفته چه جوری انتظار داری طرف باهات رفیق شه . هان؟
البته بگم بعضی پسرا عاشق این هستند که مخ کسانی رو بزنن که هیچ کس نمیتونه تصورش رو بکنه . البته من اصلا اینجوری نیستم و با این جور آدما هم حال نمیکنم . آخه آدم چرا باید با کلک و موزی گری بره روی ذهن یه دختر که مثلا میخواد از این جور وادی ها ( پسر بازی ) دور باشه . ما حق نداریم به اعتقادات آدما دست ببریم . ( بازم زدم به جاده خاکی ) 90 درصد پسرا برای راضی کردن این جور دخترا برای دوستی به اونا وعده ازدواج میدن و این کثیف ترین کاریه که میشه در حق یه دختر کرد ( یکی بیاد منو ( adrenalin ) رو از بالای منبر بکشونه پایین ) . بگذریم فقط یه توصیه ای به شما میکنم اونم اینه که اگه واقعا قصد ازدواج با یه دختر رو ندارین با احساسات اون بازی نکنین . والسلام .

خیلی خوب ، برای مشتاقان علمه شیرین دختربازی بریم سراغ مطلبه جدید

گفته بودم که براتون خواهم نوشت که به دخترا چی بگید. در برخورده اول:
توصیه ی اساسی: اصلا فکر نکنید که هر چرندی که بقیه می گن شما هم بگید. نرید بگید خانم چند دقیقه می تونم وقتتون رو بگیرم و این حرف ها . این ماله کسایی ه که این سایتو نمیشناسن. شما عزیزای من به شرطه این که نکته ی دفعه قبل رو رعایت کنید و شخصیت قوی ای از خودتون نشون بدید تقریبا با هر چیزی می تونید سره حرفو باز کنید.
چند تا پیشنهاد: سوال کنید! راجع به هرچی که می خواید. بعد از اونجای کار یک چیزی توی حرفهاش یا رفتارش پیداکنید و باهاش شوخی کنید و همین طور ادامه بدید. راجع به کسه دیگه حرف بزنید. مثلا توی یه مهمونی بقله یه دختر نازنازی نشستید فکر می کنید که چی بگید؟! می تونید یه بدبختی رو پیدا کنید و راجع به این وای عجب ما تحته گنده ای داره یا این که چقدر بد لباس پوشیده یا هر چیزه دیگه ای با دختره حرف بزنید. توی خیابون می تونید بگید که خیلی دلتون می خواد باهاش آشنا شید ولی وقت ندارید، ازش شماره بخواید یا بهش شماره بدید. توصیه مهم: هر که می کنید خیلی طولانیش نکنید و زود تمومش کنید. در برخورده اول نباید کار به اونجا بکشه که حرف کم بیارید یا به مزخرف گفتن بیفتید. کوتاه و مختصر و مفید باشید.
مسال: فرض کنید توی یک مهمونی یک دخترو می بینید و به هر روشی که دلتون می خواد باهاش سره حرفو باز می کنید. بعد از یک خورده حرف زدن و حتی اگر فرصتش بود مسخره کردنش (مسال در مسال: دارید حرف می زنید متوجه میشید که پاهاش یه خورده بزرگه، زود بگید وای تو کفش چه جوری گیر میاری با این پاهای بزرگ! البته این کارو فقط با دخترهای خیلی خوشگل بکنید که اعتماده به نفسه زیادی دارن) بعد از اینها بگید که از شما باید برگردید برید پیشه دوستاتون. (حرف زدن با شما خیلی مهمه و مفت نیست) یا هر بهانه ی دیگه که دوست دارید و واقعا بلند شید که برید. یک قدم که برداشستید می تونید برگردید بگید راستی شماره من اینه یا شمارتو برام بنویس و کاغذ آماده بهش بدید ( عمله انجام شده قرارش بدید ) و بگید که به نظرتون می تونه مصاحبه خوبی باشه و شاید بتونید گه گاه یه گپی با هم بزنید. یادتون باشه به هیچ عنوان حرف از این که آیا دوست پسر داره یا این ها نزنید. شما می خواید باهاش دوسته عادی باشید. (ارواحه عمه هاتون!) عزیزانم دختر های خوشگل روزانه به اندازه حدودا یک دوازدهم موهایه سره شما (یک پنجمه موهای جای دیگه) پسر می ره سراغشون. و اونا فکر می کنن که دیگه خدان و ... پش ماره شما اینه که اولا متفاوت با بقیه باشید ( اگه گفتید وقتتونو بگیرمو و به تته پته افتادید فاتحه ی کار خوندس) و دوما حالیش کنید که تحفه ای هم نیست. رییس شمایید و شما هستید که تصمیم می گیرید که انقدر دختر باحالی هست که باهاش دوست شید یا نه.

بی وفا شده ای


دیگر به خاطر من سر به جاده ها نمی زنی ، از همه چیز و همه کس دل نمی بری !
دیگر احساس تنهایی مرا نوازش نمی کنی ، برایم اشک خوشحالی نمی ریزی !
گونه هایت را به خاطر نبود من در کنارت ، خیس خیس نمی کنی عزیزم
آسمان دلت را ابری و چشمهایت را بارانی نمی کنی و اشک دیداری دوباره نمی ریزی
انگار که بی وفا شده ای ، وجودی از سنگ و آتش شده ای ، مرا نوازش نمی کنی
مرا در غم های خودت ، شریک و هم دردی برای خودت بدان ! و در شادی هایت نیر
سروری برای شوق و بال و پر زدنهایت بدان ، مرا از ته دل درک کن ای بود و نبود من !
اما افسوس که با خودم ، در وجود سرد خودم تنهای تنها مانده ام
آری انگار که تو مرهم راز اشک های همیشه جاری ام از گونه هایم ، بی وفا شده ای
افسوس که دیگر به خاطر من با بالهای عاشق شکسته و پر پر شده خود پر نمی کشی
جاده ها را پر از شور عشق نمی کنی !
دیگر بی وفا شده ای ،وجودت نیز بی حس ، بدون احساس ، و بی درک شده است
دیگر پرندگان را به سوی خودت صدا نمی زنی ، بر مرغ عشق غزل عشق و ترانه
زندگی را نمی خوانی !
احساست را برایم نقل نمی کنی ، مرا همدم تنهایی نمی دانی ...
چرا باز دگر دلسردی و نا امیدی بر بام پر فراز امیدهایت نشسته است ؟!
چرا مثل گذشته مرا نوازش نمی کنی ... برایم داستان لیلی و مجنون را تعریف نمی کنی؟!
عزیزم به آن سوی افق ها نظاره کن ... به آن سوی آروزهایمایمان فکر کن
به روزهای در کنار هم بودنمان فکر کن ، روزهای غم و غصه را ترک کن ،مرا دوباره نوازش کن
مهربانم مگذاز که در پشت ابرهای سرگردان آسمان تیره و تار بمانم
مگذار که به دشتهای بی انتها رها شوم ...
تو با قلب پر احساست باش ، من اینجا نظاره گر احساس زیبایت هستم ،
تو مرا صدا بزن ، تو مرا ندایی بکن ، من هستم عزیزم .. منتظرت نشسته ام نازنینم
تو بیا و مرا یکباره دیگر نوازش کن ، مگذار که تو را بی وفا صدا بزنم
احساسم را برای دیگر جلوه گر کنم !
مگذار که سکوت از بام خانه زندگیم بال و پری بزند و تو را بی وفا صدا بزنم
شاید تو بی وفا نشده ای ، شاید تو از من دلسرد شده ای !!!
از عشق من خسته شده ای ، از من دگر نا امید شده ای ... شاید !
انگار که قلب سرخ هر دو شبنم در مرداب زندگی ، پاره پاره شده است
قلب آنها شکسته است ، دیگر توان ماندن را از دست داده است
انگار که روزگار دلسرد ، نا امید شده است ، آرزوها دیگر محال و نشدنی گردید است
انگار که همه آشفته حال و ماتم به همه کس و همه چیز شده اند ...
شاید ابرها در آسمانها باز سرگزدان و هیران شده اند ...
ای تنها امید و یکتا عشق من بیاو بی وفا مشو !
بیا و دوباره عاشقم باش تا عاشق قلب سرخت باشم ... مرهم و راز دار زندگی
پر رمز و رازت باشم . بیا و این احساست را که خدشه دار شده است را به نسیم ها
بسپار تا رهسپار نیستی ها شوند ، رهسپار به آن سوی نیستی ها شوند !
بیا و بی وفایی را ترک بکن ، زندگی را از نو شروع بکن ، بیا ای سرور قصر زندگیم ، بیا

عشق :[عمومی]

« تو را باور کردم »
روزی تورا باور کردم
تورا که از جنس احساس بودی
بودنت حقیقتی بود در لحظه هایم
تورا که در باورهایم زیسته بودی
در آسمان تنهاییم
تورا چون خدا باور کردم
تو را که انتهای خواستن بودی
برای تپش های انتظارم
تورا چون اشک باور کردم
تورا که بغض هر شبم بودی
در دفتر شعرم تو را با عشق معنا کردم
تو را که راز پنهان نوشته هایم بودی
محبوب من
تا انتهای عشق با تو خواهم بود

وقتی قراره....

وقتی قراره عمر عشق سر برسه
بهتره قصه به آخر برسه
بهتره که دور نریزی اشکاتو
بهتره هدر ندی گریه هاتو
وقتی قراره عاشق من نباشی
بهتره که دیگه اصلا نباشی
میرم و خط میکشم رو اسمتو
میرم و باطل میشه طلسم تو
وقتی که قراره عشق بشه یه خاطره
بهتره خاطره از یادم بره
حس میکنم که دیگه وقت رفتنه
جاده مثه سایه دنباله منه
وقتی آدم تو عاشقی بد میاره
وقتی که هیچ کسی رو دوست نداره
بهتره که دور نریزی اشکا تو
بهتره هدر ندی گریه هاتو
تو باید یاد بگیری که عشق چیه
بدونی عاشق و چشم برات کیه
وقتی قراره عمر عشق سر برسه
بهتره قصه به آخر برسه

قصه عشق من و تو

قصه من و تو از همان روزی آغاز شد که دفتر عاشقی لیلی و محنون قصه ها بسته شد !
قصه من و تو همان روزی آغاز شد که مهتاب چشمهایت بر حوزچه فلب من تاپید
قصه من و تو از همان روزی آغاز شد که سایه خیالی وجود تو بر کوچه سوت و کور ما پر آوازه شد
از همان روزی آغاز شد که نگاه خیست بر چشمهایم غم ندیده من افتاد و مرا با خود به آن سو برد
به آن سوی سرزمین های دور و دورتر برد !
قصه من و تو ، قصه پر خاطره ، قصه پر از غصه و پریشانی !
تو قصه شکایت از دوری و انتظار بودی ، تو قصه فراتر از دلهره ها بودی
قصه تو ، قصه بهترینها بود ... قصه تو ، قصه عاشقی بی همتا بود
قصه عاشقی من و تو ، غوغایی در قلب پر احساسم بود
قصه تو ، همان قصه پر احساس من بود ...
و ... قصه من ، قصه مجنون ترینها بود ، قصه پر احساس و پر آوازه ای در دفتر عشق و عاشقی بود
من و تو قصه ای به یاد ماندنی داشتیم ، من و تو آرزویی فراتر از عشق داشتیم !
من و تو حادثه ای آفریدیم ، حادثه ای پس از لیلی و مجنون قصه ها خلق کردیم
با دو قلب عاشق خود آفریدیم
جنسی از مهربانی ها بودیم ، سایه خیالی در قلب خورشید تابان آسمانهای آبی بودیم
قلبی همیشه پر تپش داشتیم ، احساسی همیشه شبنمی داشتیم
شیشه پر احساس قلب احساسی من و تو آن زمان در خود شکست و خرد خرد شد ،
که نگاه مهتابی مانند تو ، از حوضچه قلب من به دور افتاد
آن زمان دفتر عمرش همچو دفتر لیلی و مجنون بسته شد و پاره پاره شد که بین نگاه
خیسمان فاصله ای اندک و اندک افتاد ... !
من و تو آن زمان دفتر عشق پاکمان را به نسیم ها دادیم که ، دیگر هیچ مجالی برای
ماندن و عاشقتر ماندن نبود ...
آری قصه من و تو آغازش پر قصه بود ، پایانش پر از غصه بود !
قصه من و تو شروعی به یاد ماندنی داشت ، آروزیی برای دوباره زیستن داشت ...
شروعی بودیم برای ثبت حادثه ای نو ... برای خلق عشقی پاک و نو
قصه من و تو به یاد ماندنی بود و در خاطره ها همیشه ماندنی

عشقولانه

هنگامی که به آسمان آرام و خاموش شب تنهایی نگریستم
خزیدن امواج اقیانوس عشق را در میان رگ هایم احساس کردم
عشقی به مسافت راه بی نهایت !!!
عشقی به لطافت خارهای بیابان !!!
عشقی به زبری گلبرگ های گل سرخ !!!
عشقی به جای قدم های روی ساحل موج زده !!!
خدایا به دستان سرد من بنگر که قادر به نوازش چهره ات نشده است...
خدایا به پاهای بی تابم نگاه کن که توان رسیدن به تو را دیگر ندارد...
خدایا به چشمانم نگاهی بینداز که از کثیفی دنیای بی وفایی تاریک شده...
خدایا پاروی شکسته قایق خیالم را بنگر که در پی رسیدن به تو از خاری خرد شده...
خدایا گم شده ام... کاش دستان مهربانت را به من می دادی تا با هم بر روی ساحل رویاها بازقدم برداریم.

چگونه سره حرف رو با هر کسی باز کنیم!مخ زنی دختران ...

من واقعا نمی دونم چرا شماها می خواین یاد بگیرین چجوری میشه سره حرف رو باز کرد؟! مگه حرفه بدبخت به شما چه کار کرده که می خواید سرشو باز کنید. اقلا تهش .... خوب دیگه لوس بازی بسه بریم سره مطلب.....

این طور که بوش میاد خیلی ها تون با سر صحبت رو باز کردن با دخترها مشکل دارید. براتون گفتم همون کارو بکنید که اگر طرف پسر بود می کردید . معلوم شد که در مورد پسرها هم همین مشکل رو دارید. خوب این هم راه حل ...
برای این که شروع به صحبت با کسی کنید سه راه وجود داره:
1. در مورد یه چیزی سوال بپرسید. مثلا: توی یک نمایشگاه هستید - چه فکر می کنید راجع به این اثر؟
2. راجع به یه چیزی نظرتون رو بیان کنید. مثلا: توی صفه سینما هستید - عجب صفه طولانی ای، هیچ فکر نمی کردم "فلان فیلم" انقدر طرفدار داشته باشه.
3. یک حقیقی رو بیان کنید. مثلا: اتوبوس دیر کرده یا چه قدر امروز سرده. موضوع هر یک از این سه مورد بسته به شرایطی که درش هستید فرق می کنه. ولی تا اونجا می تونید موضوعاتی رو انتخاب کنید که در طرف مقابل ایجاد علاقه کنه. تدکر: درسته که شما باحال ترین و با نمک ترین و خوشتیپ ترین آدم هستید و خلاصه خیلی کارتون درسته. ولی لطفا سعی کنید سوژه ی صحبت راجع به خودتون نباشه. باور کنید آدم های غریبه اونقدر که شما به خودتئن علاقه مندید به شما علاقه مند نیستند. ولی نکته ی جالب اینجاست که اونها هم به همین اندازه به خودشون علاقه مندند. نتیجه گیریه علمی این که اگر سوژه ی صحبت به نحوی به اونها ارتباط پیدا کنه شانس موفقیت بیشتری دارید. همونطور که در بالا می بینید بدترین نوع شروع بیان کردن یک حقیقته مثله این که هوا چه سرد شده امروز. دوتای دیگه هر دو خوبن. اگر از سوال کردن استفاده می کنید سعی کنید هی پشته سره هم سوای هایی که جواب کوتاه می خوان نپرسید که تبدیل به بازپرس می شید. سوال های چرا و بپرسید که پاسخ های بلند نیاز دارن. حقیقته نه چندان شیرین: از کله آدم هایی که سعی می کنید سره حرفو باهاشون باز کنید 20 درصد محلتون نخواهند داد. این طبیعیه. ناراحت نشید و خودتو نبازید. مخصوصا اگر انقدر بد شانس بودید که از صد تا آدمی می خواید برین سراغشون بیست های اولشون از این گروه یبس ها باشن. به 80 نفره بعدی فکر کنید. شجاع باشین. می خواستین با طرف حرف بزنید تحویلتون نگرفته. آسمون که به زمین نیومده

آموزش پسربازی

خوب حالا خیلی هول نشید. عنوان اصلی این مطلب پاسخ به سوال ها و ای میل های شماست.
قبل از این که شروع کنم بگم که واقعا از لطفه همتون ممنونم. امیدوارم بتونم براتون مطالبی بنویسم که به دردتون بخوره.
خواننده های نازنازیه این سایت پرانتز باز دخترها پرانتز بسته خیلی ابراز تمایل کردن که مطالبی هم راجع به آموزش پسربازی در این سایت نوشته شه. استغفرا... مگه ننه آخر زمون شده که دخترها برن پسربازی. از من به دخترها نصیحت شما پسرها که اومدن سراغتون دختربازی کنن خودتونو براشون لوس نکنید و شما هم بازی کنید. این میشه پسربازی. ولی از این که بگذریم واقعا به نطر من دخترها خیلی به آموزش در این زمینه نیاز ندارن. شاید بیشتر از نود درصد دختر ها به طور غریزی می دونن چطور با پسرها رفتار کنن که اونا رو شیفته ی خودشون بکنن. درحالی شاید فقط ده در صد پسرها به طور غریزی دختربازهای خوبی باشن. دلیلش هم خیلی سادست. رفتار پسرها معمولا از یک سری اصول و منطق خاص پیروی می کنه که برای دخترها کاملا قابله پیش بینیه در حالی که رفتار دختر ها ... قربونش برم هیچ منطق خاصی توش نیست. نمیگم خودشون آدم های منطقی ای نیستن ها. حالا بر ندارید ایمیل بزنید که چرا به ما دخترها گفتی بی منطق. می گم رفتارشون و عکس العمل هاشون منطقی نیست. به دختره میگی برو اون ور حوصلتو ندارم، مثله کنه می چسبه بهت . بهش می گی عزیزم قربونت برم تو تنها دلیله من برای زنده بودنی، تو دلش می گه "خاک بر سره بدبخته زن ذلیلت کنن" و بلند میشه میره دنباله یک پسره دیگه. نمی گی ، می گه تو اصلا منو دوست نداری و این قصه سره دراز دارد عزیزان من. مهمتر از اون : دخترخانم های عزیزه من، شما که این مزیت بزرگ رو دارین که احتیاج نیست برین مخه پسر بزنین و پسرها میان سراغتون، پس دیگه مشکل چیه؟ یه لحظه خودتونو بگذارین جای پسرها ببینین چقدر براشون سخته که برن سراغه دختری و اون روی خوش بهشون نشون نده. همیشه پسرها هستند که باید در اکثر موارد یک رابطه پیش قدم بشن و در همه حال این احتمال وجود داره که با امتناع دختر مواجه بشن. پسر باید بره مخو بزنه و برای اولین بار رابطه رو شروع کنه، پسر باید برای اولین بوسه پیش قدرم بشه، پسر باید برای بقیه موارد پیش قدم بشه و در همه ی این موارد دختره هرجا بخواد کافیه بگه نه. کی این وسط ضربه ی اصلیه خیط شدن و رد شدن رو می خوره و حالش تا چند وقت گرفتست و حتی بعضی ها تا چند وقت اصلا بی خیاله دهتر و دختربازه میشن؟ پسره بدبخت. حالا حساب کنید اگر رفتاره مناسب با یک دختر رو هم بلد نباشه دیگه چقدر کلاش پسه معرکس. البته این رو هم نا گفته نگذارم که یک سری دخترها هستن که اونها هم بلد نیست چه جوری با پسرها رفتار کنن و به اولین پسری که می رسن همچین واله و شیدا میشن که بعدش تو رابطشون لطمه می خورن (بیچاره پسره بعدی که با اونا دوست شه، باید تقاصه قبلیه رو هم پس بده) اشکال کار این جاست که تعداد همچین دخترهایی خیلی کمه و دیگه به سایت نوشتن و این داستان ها نم رسه. ولی اگر این وسط دختری پیدا شد که سواله خاصی داشت می تونه ای میل بزنه و بپرسه. البته به شرطی که ای میلش نامه ی فدایت شوم نباشه! تذکر مهم: اگر دختری هستید که در مقیاس زیبایی از 10
حداقل نمره ی 9 می گیرید، می توانید نامه ی فدایت شوم هم بفرستید نکته بعدی برای کسانی که در مورد کم حرف بودن و چگونه از خندوندن استفاده کنیم نوشته بودن، همونطور که قبلا گفتم در این زمینه به تفصیل خواهم نوشت ولی هنوز زوده. چرا؟ چون می خوام اول اصله رفتاره درست در شرایطه مختلف براتون جا بیفته بعد بریم سراغه خنده. دلیلش هم اینه که خندوندن مثل شمشیره دو لبست. اگر ندونین چه جوری ازش استفاده کنین ضررش برای خودتون بیشتره و به چشم دخترا میشین یه دلقکه ساده لوح که تا وقتی می خوان بهتون بخندن خوبید ولی موقع ماچ و بوسه که می رسه می رن سراغه یکی دیگه. برای الان فقط این نصیحت رو بهتون می کنم که هر چی می تونین راجع به اونچه دور و برتون اتفاق می افته اطلاعات جمع کنید. حالا نرید همه مطالبه کسل کننده ی س س و .. رو حفظ کنید ها. چیزهایی که می تونه برای یک دختر با حال باشه. هرچند دخترهایی هم هستن که مطابله س س براشون جالب باشه (البته این بیشتر تو ایران صحت داره که ماشاا... همه س س دار و س س زده اند) ولی همونها هم از این که بدونن جولیا رابرتز اسم دوقولوهاشو چی گذاشته حال می کنن.

چگونه یک دختر را بخندونیم و به طرفه خود جذب کنیم

خوب حالا می خوام چند تا نکته بهتون بگم که بتونید بدون این که تبدیل به یک آدم مسخره بشید هر دختری رو بخندونید و در ضمن به سمت خودن جذب کنید: قبل از این که شروع کنم این رو تذکر بدم که دلیلی که اکثر مرد ها از خندوندن نتیجه مثبت نمی گیرن اینه که سعی می کنن با گفتن جوک دخترها رو بخندونن. در حالی که خنده ای که در اینجا مورد نظر ماست خنده ی حاصل از داشتن یک شخصیت با مزست. برای مثال چارلی چاپلین برای خودش یک شخصیت خلق کرده بود که بامرزه بود کاراش (خجالتی و دست و پا چلفتی در عین کحال زرنگ و ... ) شما هم باید برای خودتون یک شخصیت خلق کنید که جذاب و خنده دار باشه ولی مطمئنا دست و پا چلفتی مورد نطر ما نیست. با کارهایی بهتون می دم می تونید یک شخصیت بامرزه خلق کنید و در عین خنده دار بودن جذاب هم باشید: 1. تا می تونید در مورد مسایل مختلف مربوط به دختر زیاده روی کنید. مثلا یه دختری بهتون میگه وای چقدر موام بد شده امشب (داره ناز می کنه که شما بگید نه خیلی هم قشنگه)! و شما هم می گید : من نی خواستم بروت بیارم ولی آره خیلی بد شده. همونجا احتمالا دختره میخنده و یک وشگونی ازتون می گیره و شما هم می تونید اینو براش دیگه تا آخره اون شب داستان کنید و همش بگید وای همه دارن مواتو بگاه می کنن! حالا چی کار کنیم و یا مثلا من خجالت می کشم با این موا با تو راه برم و .... 2. تا اون جا که می تونید سعی کنید متحمش کنید می خواد شمی رو بلند کنه! دختر . مثلا اگه گفت دیگه دیره و من باید برم خونه بگید ولی من باهات نمیام و اون می گه نه گفتم تو بیا گفتم من می خوام برم خونه و شما هم که انگار کرید می گید ای بابا ما هنوز همدیگرو درست نمیشناسیم و تو می خوای منو ببری خونت. عجب دور و زمونه ای شده ها و ...
4. زیادی لبخند نزنید و به جوکهای خودتون نخندید. 5. مسایل مختلف رو به هم مربوط کنید به طرزه با مزه. مثلا اگر یه دختره چاق وارد یه کافی شاپ میشه که شما نشستید شد و ک بزرگی داشت بگید اه، جنیفر لوپز اینجا چیکار می کنه یا ...
6. احساساتشو لطیف مسخره کنید؟ مثلا : می گه وای واقعا از اینکه مردم بقل دستم سیگر بکشن متنفرم! بگید: حالا واقعا نسبت به این کار چه احساسی داری؟ ... این ها رو با جوک ها و تیکه های با مزه تون قاطی کنید، حتما نتیجه می ده

طالع بینی شما در سال ۸۷ - متولدین فروردین


امسال برای به دست آوردن بعضی از چیزهایی که خیلی دوست دارید باید بسیار تلاش کنید و باید به خودتان ثابت کنید اگر چیزی را با تمام وجود
بخواهید می توانید انجام دهید.از آنجایی که طبیعت خونگرمی دارید به راحتی م یتوانید باگروه های مختلف اجتماعی همراه شوید، فقط باید مراقب باشید که در انتخاب دوستان خود درست عمل کنید در غیر این صورت به دردسر می افتید.
اگر شاغل هستید باید بگویم تغییر مهمی در برنامه های کاری تان به وجود خواهد آمد که مسلماً شانس و فرصت های مناسبی در اختیارتان خواهد گذاشت. نتیجه سال ها تلاش و کوشش تان را خواهید دید. امسال زمان خوبی برای شروع یک سری از برنامه هایی است که در سر دارید و موفقیت با آنها همراه است. از نظر عاطفی باید بگویم به کسی علاقه مند می شوید که احساس می کنید فقط و فقط او را برای زندگی می خواهید، مژده که او هم همین احساس را به شما دارد فقط اگر متأهل هستید این احساس را از دل بیرون کنید که زندگی تان را تباه خواهد کرد.