یه نفر بین دو اینه س که خودش رو دوس نداره دنبال یه اسم تازه س یه شکفتن دوباره
یه نفر بین دو اینه س صورتش براش نقابه خنده هاش براش غریبه س غصه هاش صد تا کتابه
نگاه کن ! طنین اینه نبض انعکاس من نیست پیرهن سرخ ترانه سپر هراس من نیست
یه نفر بین دو اینه داره فریاد می زنه میگه جادوی شب رو کدوم ترانه میشکنه ؟
من رو از پیله رها کن ! اینه شکستنی نیست بگو به کویر سربی ‚ راه دریا بستنی نیست
نمیشه جاده ی موج رو با ستون ماسه سد کرد باید این خاطره ها رو از پل ترانه رد کرد
باید از ستاره پرسید رمز بیداری نور رو باید از ترانه پر کرد ‚ کوچه های سوت و کور رو
یه نفر بین دو اینه داره فریاد می زنه میگه جادوی شب رو کدوم ترانه میشکنه ؟