یکی از موضوعاتی که در سالهای اخیر ، در بسیاری از کشورهای کمتر توسعهیافته و یا حتی در کشورهای پیشرفته ، بحثهای زیادی را برانگیخته است ، پدیده فرار مغزهاست . اصطلاح فرار مغزها معادلِ Brain Drain در زبان انگلیسی است . Brain به معنای مغز ، متفکّر و مغز متفکّر است و برای کلمه Drain نیز معانی چندی از جمله : خشکاندن ، خالی کردن ، به تحلیل بردن و زهکشی کردن ، آورده شده است . بنا بر این ، همان طور که عمل زهکشی ، باعث بیرون رفتن آبهای اضافی یک منطقه میشود ، پدیده فرار مغزها نیز باعث بیرون رفتن مغزها یا متفکرانی از یک سرزمین ، میشود که آن سرزمین ، به وجود آنها نیازمند است .
نقش نیروهای انسانی در زمینههای مختلف فعالیّت اجتماعی ، اعم از اقتصادی ، فرهنگی ، سیاسی و نظامی ، از دیرباز تأثیر بسزایی در رشد و شکوفایی و بقای جوامع داشته است . هر چند با صنعتی شدن جوامع و ظهور پدیده ماشینیزم در زندگی بشر ، بهرهگیری از نیروی یدی انسانها کاسته شد ، اما نقش نیروی تفکر و اندیشه ، خلاقیّت و نوآوری ، بویژه تخصّص در رشتههای علمی در عصر حاضر ، نه تنها رنگ نباخت ، بلکه از اهمیّت زیادی نیز برخوردار شد .
در چنین وضعی ، کشورهایی که از لحاظ فناوری و صنعت ، از دیگران پیشی گرفتند ، برای حفظ برتری خود نسبت به دیگران ، نه تنها از نیروهای متخصّص و خلاّق ملی در جهت پیشبرد اهداف خود استفاده کردند ، بلکه به دلیل پیشرفت در زمینه صنایع و علوم مختلف ، به نیروهای متخصّص ، نیاز چند برابر پیدا کردند ؛ از این رو ، پذیرای نیروهای تحصیلکرده و متخصّص از دیگر کشورها شدند .ادبیات مربوط به فرار مغزها از زمان پایان جنگ جهانی دوم (بویژه از دهه 1960 میلادی) شکل گرفت ؛ یعنی زمانی که کشورهای اروپایی اقدام به بازسازی ویرانههای به جا مانده از جنگ کردند و مدتی بعد ، چرخه صنعت در این کشورها شروع به کار کرد . این فرآیند ، نیاز به افراد متخصّص و کارآمد داشت . در نتیجه خیل عظیمی از متخصّصان ، مهندسان و سایر افرادی که از آنها به عنوان مغزها یاد میشود ، کشورهای در حال توسعه خود را به مقصد کشورهای پیشرفتهتر ترک کردند .
تأثیر فرار مغزها بر کشورهای مبدأ و مقصد
سرمایههای انسانی و منابع طبیعی هر دو در رشد اقتصادی جامعه ، اثرات تعیینکنندهای دارند . تحقیقات تجربی نشان دادهاند که سرمایهگذاری در منابع انسانی بیش از سرمایهگذاری در منابع طبیعی ، به رشد اقتصادی کمک میکند . امروزه نقش بنیادین و اصلی منابع نیروی انسانی در توسعه کشورها امری بدیهی و روشن است و به جرئت میتوان گفت که ویژگی چشمگیر و بارز کشورهای پیشرفته ، وجود نیروی انسانی کارآ و متخصّص است .
بنا بر این ، حرکت نیروهای ماهر و غنی انسانی ، تأثیرات روشنی را بر کشورهای فرستنده و کشورهای گیرنده خواهد گذاشت .مهمترین اثری که پدیده فرار نخبگان بر کشورهای مبدأ میگذارد ، اتلاف هزینههایی است که صرف تعلیم و تربیت نیروهای ماهر و تحصیلکرده شده است .از آنجایی که آموزش و پرورش ، یک کالای عمومی به حساب میآید و منافع مثبت مشخصی را برای جامعه دارد ، در نتیجهرفرار مغزها ، صدمات مالی قابل توجهی حادث میشود . بنا بر این ، کشورهای مقصد ، از دانش و تخصص نخبگان مهاجر سراسر جهان به صورت رایگان ، بهرهبرداری میکنند .همچنین بسیاری از نخبگان با فرار خود ، باعث خروج خانواده خود و مقدار قابل توجهی از سرمایه ملّی کشور میشوند که این سرمایه ، برای ارتقای رشد اقتصادی یک کشور لازم است . این در حالی است که بعضی از مهاجرتها باعث سودرسانی به کشورهای مهاجرفرست میشوند .
دلایل فرار مغزها
آنچه که باعث ترک وطن و اقامت در کشورهای دیگر میشود ، معمولاً به دو گروه عوامل مربوط میشود : عوامل دافعه و عوامل جاذبه ، که این عوامل ، با ابعاد اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و تخصّصی ارتباط دارند . مهمترین مواردی که میتوان در دسته مربوط به دافعه جای داد ، عبارتاند از : افزایش فاصله طبقاتی ، محدودیّت آزادی ، فرهنگ کاری ناکارآمد ، کمبود امکانات تحقیقاتی و پایین بودن استانداردهای پژوهشی ، عدم تعادل در درآمد و هزینه ، بیعدالتی ، بی قانونی و پارتی بازی .در مقابل علل رانشی ، مواردی وجود دارد که باعث جذب نخبگان در کشور دیگری میگردد . این عواملِ کششی عبارتاند از : فرصت ادامه تحصیل ، رفاه اجتماعی ، تعادل هزینه و درآمد ، سیستم آموزشی کارآمد ، رفاه اقتصادی ، آزادی سیاسی و اجتماعی ، وجود فرصتهای شغلی و امنیت شغلی . در یک تقسیمبندی دیگر میتوان علل فرار مغزها را در موارد زیر گنجانید :1 . عدم تطبیق دانشها و مهارتهای متخصّصان با نیازهای جاری جامعه : در کشورهای جهان سوم معمولاً رشتههای دانشگاهی ، بدون ارتباط منطقی با نیازهای اقتصادی و اجتماعی آنها ایجاد میشوند و گزینش و جذب دانشجو در این کشورها از یک برنامهریزی دقیق و حساب شدهای پیروی نمیکند که این امر ، با ازدیاد متخصص در رشتههایی خاص ، باعث اشباع جامعه از تخصّص آنان میشود ، در نتیجه ، نوعی نابرابری بین میزان معلومات برخی از متخصّصان و نیازهای کشورشان به این معلومات به وجود میآید که سرانجام به بیکاری این متخصّصان میانجامد .2 . عدم تخصیص بودجه و امکانات آموزشی و تحقیقی : در کشورهای جهان سوم ، به علّت شتابی که معمولاً در کم کردن فاصله خود با کشورهای توسعهیافته در زمینههای گوناگون از خود نشان میدهند ، باعث میشود تا بیشتر به طرحها و برنامههای مقطعی و زودثمر روی آورند تا بتوانند حیات سیاسی و ملی خود را حفظ نمایند . از این رو ، ممکن است به بخشهایی همچون آموزش و تحقیق که هزینهبَر و طولانیمدت است ، اهمیّت چندانی ندهند .در چنین شرایطی ، افراد بااستعداد و خلاّق این سرزمینها ، وقتی آن شرایط را برای کار و تحقیق خود کافی نمییابند ، به سوی مناطقی که چنین امکاناتی را دارند ، حرکت میکنند . سرگذشت پروفسور عبدالسلام (فیزیکدان مسلمان و مشهور پاکستانی) که به خاطر عدم وجود امکانات لازم ، سرانجام راهی غرب شد ، یکی از این نمونههاست . وی ـ که برنده جایزه نوبل در رشته فیزیک در سال 1979 بود ـ پس از تکمیل تحصیلات خود به پاکستان بازگشت ، امّا از آن رو که امکانات تحقیق را در آنجا بسیار ناچایز یافت ، مجددا به غرب رفت و برای کمک به پیشرفت دانش و تکنولوژی در جهان سوم ، «آکادمی علوم جهان سوم» را در رُم (ایتالیا) تأسیس نمود .3 . عدم وجود برنامه کلّی و مبتنی بر ضوابط خاص : در کشورهای کمتر توسعهیافته ، اکثرا چارچوب برنامههای توسعه برای پیشبرد اهداف اقتصادی و اجتماعی مشخص نیست و در حال تغییر و تبدیل است . در چنین بستر اجتماعی نامناسبی ، بسیاری از مواقع ، فارغالتحصیلان و متخصّصان این گونه کشورها جایگاه واقعی خود را نمییابند . از سوی دیگر ، به کارگماردن و اعطای مسئولیتهای علمی و اجتماعی به افراد ، ممکن است تحت ضابطهای خاص صورت نپذیرد که در نتیجه فاصله ایجاد شده بین اندوختههای علمی این گونه متخصّصان و کاربرد آن در جامعه ، منجر به خروج آنها از کشور میشود .
مکانیسمهای پیشگیری از فرار نخبگان
با توجّه به اهمیّتی که نخبگان و متخصصّان در توسعه و پیشرفت کشور دارند ، کشورهای در حال توسعه در صدد اتخاذ تدابیری هستند تا از فرار نخبگان جلوگیری کنند یا لااقل آن را کاهش دهند
.الف ـ شناخت صحیح مسئله :1 . انجام دادن پژوهشهای میدانی در داخل و خارج از کشور از علل مهاجرت نخبگان و موانع بازگشت آنها ؛2 . بررسی تجارت کشورهای موفّق در برخورد با پدیده فرار مغزها ؛3 . انعکاس نتایج تحقیقات و تجارب به مسئولان و تصمیمگیران و عموم مردم در جهت اصلاح نگرش به پدیده فرار مغزها .
ب ـ جمعآوری اطلاعات1 . جمع آوری مجموعههای آماری از محقّقان و متخصّصان خارج از کشور و بررسی علل و دستهبندی آنها ؛2 . فعال نمودن نمایندگی سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی خارج از کشور ، برای ایجاد ارتباط با نخبگان خارج از کشور و بررسی شرایط مساعد بازگشت آنها ؛3 . معرفی نخبگان مقیم خارج از کشور به مراکز علمی و پژوهشی داخل کشور جهت توسعه ارتباطات .
ج ـ تشکیلات تخصصی و صنفی 1 . تشکیل انجمنهای علمی ـ تخصّصی در داخل کشور و عضویت نخبگان مقیم خارج از کشور در آنها و دعوت از آنها برای سخنرانی ؛2 . توسعه ارتباط تشکیلات تخصّصی و صنفی نخبگان با انجمنهای صنعتی و کاربردی ، به منظور حمایت سرمایهگذاران از دانشمندان .
د ـ ایجاد مراکز تحقیقات مجهّز با مدیریت حرفهای و مناسب برای جلب نخبگان از جمله شهرکهای تحقیقاتی و ... .
ه ـ ارتقای سطح دستمزدها و یکسانسازی درآمد صاحبان مدارج علمی بالا از طریق نظام هماهنگ حقوق ، در بین متخصّصان و دانشمندان
و ـ ایجاد انگیزه بیشتر برای تشویق به ادامه کار و تحصیل در کشور
منابع
1 . نخبگان و جامعه ، تامس برتون باتامور ، تهران : دانشگاه تهران ، 1369 .
2 . WWW. farhangetowsee.com (فرهنگ توسعه) .
3 . مجله اقتصادی ، ش 7 ، پانزدهم مهر 1368 ، ص 44 : «علل و انگیزههای فرار مغزها از کشورهای جهان سوم و راههای جلوگیری از آن» .
4 . صف ، ش 39 : «فرار مغزها از جهان سوم ، چرا؟» ، علی محمّد گودرزی .