افق 2

خوشبختی در انتظار آدم های دل خوشه

افق 2

خوشبختی در انتظار آدم های دل خوشه

فرار نخبگان (ریشه‏ها ، راه‏های پیشگیری(

یکی از موضوعاتی که در سال‏های اخیر ، در بسیاری از کشورهای کمتر توسعه‏یافته و یا حتی در کشورهای پیشرفته ، بحث‏های زیادی را برانگیخته است ، پدیده فرار مغزهاست . اصطلاح فرار مغزها معادلِ Brain Drain در زبان انگلیسی است . Brain به معنای مغز ، متفکّر و مغز متفکّر است و برای کلمه Drain نیز معانی چندی از جمله : خشکاندن ، خالی کردن ، به تحلیل بردن و زهکشی کردن ، آورده شده است . بنا بر این ، همان طور که عمل زهکشی ، باعث بیرون رفتن آب‏های اضافی یک منطقه می‏شود ، پدیده فرار مغزها نیز باعث بیرون رفتن مغزها یا متفکرانی از یک سرزمین ، می‏شود که آن سرزمین ، به وجود آنها نیازمند است .
نقش نیروهای انسانی در زمینه‏های مختلف فعالیّت اجتماعی ، اعم از اقتصادی ، فرهنگی ، سیاسی و نظامی ، از دیرباز تأثیر بسزایی در رشد و شکوفایی و بقای جوامع داشته است . هر چند با صنعتی شدن جوامع و ظهور پدیده ماشینیزم در زندگی بشر ، بهره‏گیری از نیروی یدی انسان‏ها کاسته شد ، اما نقش نیروی تفکر و اندیشه ، خلاقیّت و نوآوری ، بویژه تخصّص در رشته‏های علمی در عصر حاضر ، نه تنها رنگ نباخت ، بلکه از اهمیّت زیادی نیز برخوردار شد .
در چنین وضعی ، کشورهایی که از لحاظ فناوری و صنعت ، از دیگران پیشی گرفتند ، برای حفظ برتری خود نسبت به دیگران ، نه تنها از نیروهای متخصّص و خلاّق ملی در جهت پیشبرد اهداف خود استفاده کردند ، بلکه به دلیل پیشرفت در زمینه صنایع و علوم مختلف ، به نیروهای متخصّص ، نیاز چند برابر پیدا کردند ؛ از این رو ، پذیرای نیروهای تحصیل‏کرده و متخصّص از دیگر کشورها شدند .ادبیات مربوط به فرار مغزها از زمان پایان جنگ جهانی دوم (بویژه از دهه 1960 میلادی) شکل گرفت ؛ یعنی زمانی که کشورهای اروپایی اقدام به بازسازی ویرانه‏های به جا مانده از جنگ کردند و مدتی بعد ، چرخه صنعت در این کشورها شروع به کار کرد . این فرآیند ، نیاز به افراد متخصّص و کارآمد داشت . در نتیجه خیل عظیمی از متخصّصان ، مهندسان و سایر افرادی که از آنها به عنوان مغزها یاد می‏شود ، کشورهای در حال توسعه خود را به مقصد کشورهای پیشرفته‏تر ترک کردند .
تأثیر فرار مغزها بر کشورهای مبدأ و مقصد
سرمایه‏های انسانی و منابع طبیعی هر دو در رشد اقتصادی جامعه ، اثرات تعیین‏کننده‏ای دارند . تحقیقات تجربی نشان داده‏اند که سرمایه‏گذاری در منابع انسانی بیش از سرمایه‏گذاری در منابع طبیعی ، به رشد اقتصادی کمک می‏کند . امروزه نقش بنیادین و اصلی منابع نیروی انسانی در توسعه کشورها امری بدیهی و روشن است و به جرئت می‏توان گفت که ویژگی چشم‏گیر و بارز کشورهای پیشرفته ، وجود نیروی انسانی کارآ و متخصّص است .
بنا بر این ، حرکت نیروهای ماهر و غنی انسانی ، تأثیرات روشنی را بر کشورهای فرستنده و کشورهای گیرنده خواهد گذاشت .مهم‏ترین اثری که پدیده فرار نخبگان بر کشورهای مبدأ می‏گذارد ، اتلاف هزینه‏هایی است که صرف تعلیم و تربیت نیروهای ماهر و تحصیل‏کرده شده است .از آن‏جایی که آموزش و پرورش ، یک کالای عمومی به حساب می‏آید و منافع مثبت مشخصی را برای جامعه دارد ، در نتیجه‏رفرار مغزها ، صدمات مالی قابل توجهی حادث می‏شود . بنا بر این ، کشورهای مقصد ، از دانش و تخصص نخبگان مهاجر سراسر جهان به صورت رایگان ، بهره‏برداری می‏کنند .همچنین بسیاری از نخبگان با فرار خود ، باعث خروج خانواده خود و مقدار قابل توجهی از سرمایه ملّی کشور می‏شوند که این سرمایه ، برای ارتقای رشد اقتصادی یک کشور لازم است . این در حالی است که بعضی از مهاجرت‏ها باعث سودرسانی به کشورهای مهاجرفرست می‏شوند .
دلایل فرار مغزها
آنچه که باعث ترک وطن و اقامت در کشورهای دیگر می‏شود ، معمولاً به دو گروه عوامل مربوط می‏شود : عوامل دافعه و عوامل جاذبه ، که این عوامل ، با ابعاد اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و تخصّصی ارتباط دارند . مهم‏ترین مواردی که می‏توان در دسته مربوط به دافعه جای داد ، عبارت‏اند از : افزایش فاصله طبقاتی ، محدودیّت آزادی ، فرهنگ کاری ناکارآمد ، کمبود امکانات تحقیقاتی و پایین بودن استانداردهای پژوهشی ، عدم تعادل در درآمد و هزینه ، بی‏عدالتی ، بی قانونی و پارتی بازی .در مقابل علل رانشی ، مواردی وجود دارد که باعث جذب نخبگان در کشور دیگری می‏گردد . این عواملِ کششی عبارت‏اند از : فرصت ادامه تحصیل ، رفاه اجتماعی ، تعادل هزینه و درآمد ، سیستم آموزشی کارآمد ، رفاه اقتصادی ، آزادی سیاسی و اجتماعی ، وجود فرصت‏های شغلی و امنیت شغلی . در یک تقسیم‏بندی دیگر می‏توان علل فرار مغزها را در موارد زیر گنجانید :1 . عدم تطبیق دانش‏ها و مهارت‏های متخصّصان با نیازهای جاری جامعه : در کشورهای جهان سوم معمولاً رشته‏های دانشگاهی ، بدون ارتباط منطقی با نیازهای اقتصادی و اجتماعی آنها ایجاد می‏شوند و گزینش و جذب دانشجو در این کشورها از یک برنامه‏ریزی دقیق و حساب شده‏ای پیروی نمی‏کند که این امر ، با ازدیاد متخصص در رشته‏هایی خاص ، باعث اشباع جامعه از تخصّص آنان می‏شود ، در نتیجه ، نوعی نابرابری بین میزان معلومات برخی از متخصّصان و نیازهای کشورشان به این معلومات به وجود می‏آید که سرانجام به بی‏کاری این متخصّصان می‏انجامد .2 . عدم تخصیص بودجه و امکانات آموزشی و تحقیقی : در کشورهای جهان سوم ، به علّت شتابی که معمولاً در کم کردن فاصله خود با کشورهای توسعه‏یافته در زمینه‏های گوناگون از خود نشان می‏دهند ، باعث می‏شود تا بیشتر به طرح‏ها و برنامه‏های مقطعی و زودثمر روی آورند تا بتوانند حیات سیاسی و ملی خود را حفظ نمایند . از این رو ، ممکن است به بخش‏هایی همچون آموزش و تحقیق که هزینه‏بَر و طولانی‏مدت است ، اهمیّت چندانی ندهند .در چنین شرایطی ، افراد بااستعداد و خلاّق این سرزمین‏ها ، وقتی آن شرایط را برای کار و تحقیق خود کافی نمی‏یابند ، به سوی مناطقی که چنین امکاناتی را دارند ، حرکت می‏کنند . سرگذشت پروفسور عبدالسلام (فیزیکدان مسلمان و مشهور پاکستانی) که به خاطر عدم وجود امکانات لازم ، سرانجام راهی غرب شد ، یکی از این نمونه‏هاست . وی ـ که برنده جایزه نوبل در رشته فیزیک در سال 1979 بود ـ پس از تکمیل تحصیلات خود به پاکستان بازگشت ، امّا از آن رو که امکانات تحقیق را در آن‏جا بسیار ناچایز یافت ، مجددا به غرب رفت و برای کمک به پیشرفت دانش و تکنولوژی در جهان سوم ، «آکادمی علوم جهان سوم» را در رُم (ایتالیا) تأسیس نمود .3 . عدم وجود برنامه کلّی و مبتنی بر ضوابط خاص : در کشورهای کمتر توسعه‏یافته ، اکثرا چارچوب برنامه‏های توسعه برای پیشبرد اهداف اقتصادی و اجتماعی مشخص نیست و در حال تغییر و تبدیل است . در چنین بستر اجتماعی نامناسبی ، بسیاری از مواقع ، فارغ‏التحصیلان و متخصّصان این گونه کشورها جایگاه واقعی خود را نمی‏یابند . از سوی دیگر ، به کارگماردن و اعطای مسئولیت‏های علمی و اجتماعی به افراد ، ممکن است تحت ضابطه‏ای خاص صورت نپذیرد که در نتیجه فاصله ایجاد شده بین اندوخته‏های علمی این گونه متخصّصان و کاربرد آن در جامعه ، منجر به خروج آنها از کشور می‏شود .
مکانیسم‏های پیشگیری از فرار نخبگان
با توجّه به اهمیّتی که نخبگان و متخصصّان در توسعه و پیشرفت کشور دارند ، کشورهای در حال توسعه در صدد اتخاذ تدابیری هستند تا از فرار نخبگان جلوگیری کنند یا لااقل آن را کاهش دهند
.الف ـ شناخت صحیح مسئله :1 . انجام دادن پژوهش‏های میدانی در داخل و خارج از کشور از علل مهاجرت نخبگان و موانع بازگشت آنها ؛2 . بررسی تجارت کشورهای موفّق در برخورد با پدیده فرار مغزها ؛3 . انعکاس نتایج تحقیقات و تجارب به مسئولان و تصمیم‏گیران و عموم مردم در جهت اصلاح نگرش به پدیده فرار مغزها .
ب ـ جمع‏آوری اطلاعات1 . جمع آوری مجموعه‏های آماری از محقّقان و متخصّصان خارج از کشور و بررسی علل و دسته‏بندی آنها ؛2 . فعال نمودن نمایندگی سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی خارج از کشور ، برای ایجاد ارتباط با نخبگان خارج از کشور و بررسی شرایط مساعد بازگشت آنها ؛3 . معرفی نخبگان مقیم خارج از کشور به مراکز علمی و پژوهشی داخل کشور جهت توسعه ارتباطات .
ج ـ تشکیلات تخصصی و صنفی 1 . تشکیل انجمن‏های علمی ـ تخصّصی در داخل کشور و عضویت نخبگان مقیم خارج از کشور در آنها و دعوت از آنها برای سخنرانی ؛2 . توسعه ارتباط تشکیلات تخصّصی و صنفی نخبگان با انجمن‏های صنعتی و کاربردی ، به منظور حمایت سرمایه‏گذاران از دانشمندان .
د ـ ایجاد مراکز تحقیقات مجهّز با مدیریت حرفه‏ای و مناسب برای جلب نخبگان از جمله شهرک‏های تحقیقاتی و ... .
ه ـ ارتقای سطح دستمزدها و یکسان‏سازی درآمد صاحبان مدارج علمی بالا از طریق نظام هماهنگ حقوق ، در بین متخصّصان و دانشمندان
و ـ ایجاد انگیزه بیشتر برای تشویق به ادامه کار و تحصیل در کشور
منابع
1 . نخبگان و جامعه ، تامس برتون باتامور ، تهران : دانشگاه تهران ، 1369 .
2 . WWW. farhangetowsee.com (فرهنگ توسعه) .
3 . مجله اقتصادی ، ش 7 ، پانزدهم مهر 1368 ، ص 44 : «علل و انگیزه‏های فرار مغزها از کشورهای جهان سوم و راه‏های جلوگیری از آن» .
4 . صف ، ش 39 : «فرار مغزها از جهان سوم ، چرا؟» ، علی محمّد گودرزی .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد